Web Analytics Made Easy - Statcounter

رحمتِ بخشی همان عباس حیدریِ آژانس شیشه‌ای است که روی زمین کار می‌کرد و حالا پس از ۲۲ سال بازگشته است تا از حاج کاظم که روزی در ابتدای دوم خرداد، اسلحه سینما را به دست گرفته بود تا از حق او دفاع کند؛ بپرسد در تمام این سال‌ها کجا بوده است؟ ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۰ فرهنگی سینما و تئاتر نظرات - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «وحید جلیلی» مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و سردبیر نشریه «راه» یادداشتی درباره فیلم «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا نوشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

متن یادداشت وی را در ادامه می‌خوانیم:

«تأملی در «خروج» حاتمی‌کیا بر سینمای تهران شمالی

«توی دِه راهش نمی‌دادند سراغ خانه کدخدا را می‌گرفت»

این ضرب‌المثل دهاتی، حالا در فیلم حاتمی‌کیا صورتی شهری و مدرن پیدا کرده است:

«طرف را توی سینما راه نمی‌دادند سراغ دفتر رئیس جمهور را می گرفت.»

«مزرعه»، یک لوکیشن کاملا آشنای هالیوودی و از پرتکرارترین مناظر در سینمای آمریکا است؛ اما در سینمایِ آمریکا فیل‌ها (و البته آمریکاالاغ‌ها)ی ایران، مزرعه و روستا؛ معمولا منطقه ممنوعه و خط قرمز محسوب می‌شود. سرمایه‌داریِ رانتیِ لیبرالِ ایران، تنها در صورتی حاضر است صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک‌ها و دیگر منابع عمومی را برای سینمای تهران شمالی، تاراج کند که قبلاً قول گرفته باشد داهاتی‌ها و جوات موات‌ها را از ذهن جامعه بفراموشانند!

در طول بیش از دو دهه، در سینمای اِشغالی ایران، سهم چندانی به حدود سی درصد ایرانی‌ها که در روستاها زندگی می‌کنند و بیش از هفتاد درصد ایرانی‌ها که در شهرهای بزرگ زندگی نمی‌کنند؛ نرسیده است.

اگر هزار فیلم سینمایی در لوکیشن‌های بین شهرک غرب و کامرانیه ساخته شود آیا امیدی هست در کنار آن؛ دردها و حماسه‌ها و نیازها و ظرفیت‌ها و قهرمان‌ها و ماجراهای دراماتیکِ عیسی‌آباد فارسان، جلایرساوه، شگیم بلوچستان، گوار اراک، کوتاه دره نهاوند، افین قائنات، وامنان آزادشهر، کَزَج اردبیل، بلبل‌آباد بشاگرد، رکن‌آباد یزد، صدخرو سبزوار، سیروان ایلام، خانوک زرند، عمری نیک‌شهر، کرفس همدان، فلارد لردگان، قره‌داغ بوکان، غنی‌آباد بشرویه، چاش قائم‌شهر، سرتنگ لیراب کهگیلویه، تخته جان درمیان و بیش از «شصت هزار»! روستای دیگر؛ در حد تهران یا نصف آن یا یک پنجم آن یا یک دهم آن در سینمای ایران منعکس شود؟

حتی آنها که در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، زندگی می‌کنند نیز، فقط در دو حالت، امکان بازنمایی در قاب سینمای اِشغالی ایران را دارند: یا جزو طبقه مرفهِ بی‌هویتِ غربزده (که برای رد گم کردن و بی هیچ معیاری، طبقه «متوسط»! نامیده می‌شوند) باشند و یا جز نکبت و فلاکت و سیاهی و تباهی و ناامیدی و اندوه را تداعی نکنند.

بخش مهمی از این قواره قناس و کج و معوج؛ نتیجه فروکاستن «نقد سینما» به «نقد فیلم» است. کار صنعت مفرّح نقد فیلم در ایران، که هواداران زیادی از نوجوانان دبیرستانی تا ژورنالیست‌های ذوق‌زده دارد؛ انکار سینما بمثابه یک کلیت و یک امر ملی؛ و تعمیق این بی‌ریختی در فیلمسازی بی‌قواره کشور است.

هالیوودی‌ها «گاوچران» (COWBOY) را به یکی از قهرمانان اصلی سینما در جهان تبدیل کردند و بسیاری از هنرپیشه‌های تراز اول سینمای غرب را در لباس کشاورز و مزرعه‌دار و گاوچران دیده‌ایم؛ اما سینما و تلویزیونِ «طبقه متوسط»! ایران، اگر هم گاهی از سرِ ترحّم یا تنوّع، نگاهی به این سو بیاندازند؛ روستا و دهقان و برزگر را نوعاً به عنوان مزّه و شوخی، یا خس و خاشاکِ صحنه استفاده می‌کنند و کمتر سالی است که حتی پنج درصد فیلم‌ها، دوربینشان به سمت ماجراها و قهرمان‌های ِهفتاد درصد ایران (روستاها و شهرهای کوچک) بچرخد. در چنین سینمایی حاتمی‌کیا در بیستمین فیلمش به زیارت مزرعه‌داران ِروستای شهید پرور عدل‌آباد رفته است.

پرسش حاتمی‌کیا از اساس پرسش غلط و غیرمنصفانه‌ای است و رئیس جمهور محترم و محبوب را -که در انتخابش، رای سلبریتی‌ها و از جمله خود حاتمی‌کیا را داشته- بی خود نشانه رفته است. دهاتی‌ها را در این دوره به کجا راه می‌دهند که حالا یقه رئیس جمهور را بگیریم که چرا به پاستور راهشان نمی‌دهی؟!

حاتمی‌کیا خوب می‌داند آن مرد که برای رحمت و نه برای قضای حاجت، هلی‌کوپترش در روستا می‌نشست؛ رفته است؛ و گزارش جشن خداحافظی‌اش را، رفقای فیلمساز با شوق زایدالوصفی در بوق کردند. کسانی که بیشتر از نقاط ضعفِ مهم و خسارت‌بارِ او با نقاط قوتش مشکل داشتند و از جمله این که برای یحیی‌ها بیش از بچه سوسول‌های سعادت آباد، برای رحمت‌ها بیش از سلبریتی‌ها و برای عدل‌آباد بیش از پاستور، ارزش قائل بود.

و امروز تراکتور رحمت، هر کجای تهران که بایستد (از جمله خانه سینما یا هر کدام از دفاتر فیلمسازی) همان قدر غریبه و وصله ناجور است که جلوی ریاست جمهوری.

این ریاست جمهوری یک شبه از مریخ نازل نشده بلکه سال‌ها در زمین مساعد یک عقبه فرهنگی -اجتماعی -رسانه‌ای –سینمایی-تلویزیونی بالیده و به چنین قامت موزونی رسیده است.

سی سال است نزدیک به 70درصد مردم ایران از جمله حدود سی درصدی که در روستاها زندگی می‌کنند، اجازه ورود به هیچکدام از ایالات متحده تهران شمالی (از جمله سینما) را ندارند. اخذ ویزا برای ورود روستاییان به سینمای ایران تنها در صورتی ممکن است که قبلا دعوت‌نامه‌ای از کن و برلین و ونیز و… برای نمایشِ «تباهی‌شان» داشته باشی و نه «انگیزه و تحرک و حماسه و فرهنگ و تلاش و آرمان و امیدشان».

تجزیه‌طلبان سال‌ها است تلاش کرده‌اند تا کشور خودشان را در قلب جمهوری اسلامی، تأسیس کنند و به خودمختاری هم قانع نیستند چرا که ایالت‌های خودمختار در حوزه دفاعی و سیاست خارجی تابع حکومت مرکزی‌اند و تجزیه‌طلبانِ تهران شمالی، پیش از هر چیز با سیاست خارجی و قدرت دفاعی جمهوری اسلامی مخالفند.

قدرت دفاعی‌ای که اصلی‌ترین پشتوانه‌اش به گواهی دقیقِ حاتمی‌کیا، همچنان؛ عباس‌ها و رحمت‌ها و یحیی‌ها و نرگس‌ها هستند که با برجام یک و دو و سه و … هم نمی‌توان خنثایش کرد.

درهای «صنعتِ تخدیرِ تهران شمالی» که دوست دارند سینمای ایران! بنامندش، فقط به روی روستاییان ایران بسته نیست؛ در طی 30 سال گذشته به ندرت یک سردار ایرانی از همت و باکری و خرازی گرفته تا زین‌الدین و صیاد و احمد کاظمی و قاسم سلیمانی اجازه ورود به قاب دراماتیک سینما و تلویزیون ایران را داشته‌اند.

درهای قلعه سینمای تهران شمالی، عمدتا بر روی قهرمانان ایران بسته بوده است و هزاران کماندار قلم به دست و غیور، بر باروهای فجازی کشیک می‌کشند، مبادا قلعه به روی مردمانی که آرمانشهرشان غرب نیست، گشوده شود. یکی دو صحنه‌اش را در واکنش رسانه ملی جمهوری اسلامی به «به وقت شام» و نشست خبری «خروج» در جشنواره فجر دیدیم.

هزاران دانشمند و پژوهشگر و متخصص و مخترعی که ایران را در نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، هوافضا، انرژی هسته‌ای، صنایع نظامی و غیره به رده‌های اول تا هشتم جهان رسانده‌اند؛ اجازه ندارند در کنار تصویر پرتکرار قاچاقچی‌ها و معتادها و دزدها و عرق خورها و لات‌ها و و فاحشه‌های مدرن و … حتی یک فریم، حتی یک پلان در این سینما و تلویزیون دیده شوند.

سلبریتی‌هایی ‌که حتی از حضورشان در حلقه‌های چند ده نفری، سلفی منتشر می‌کنند و لایک می‌گیرند و «ما بیشماریم» هشتگ می‌کنند، در انقلابِ دهها میلیونی ایرانی‌ها؛ در پاسداشت حاج قاسم از اهواز تا تبریز و از مشهد تا اصفهان و از تهران تا کرمان، غائب‌اند و چه بسا خشمگین از موج اقیانوسی که حاج قاسم را چونان کشتیِ نجات، بر دست و دیده نشانده بود.

حالا اما صنعت تخدیر تهران شمالی که با شناسنامه جعلی سینمای ایران میشناسیمش شگفت زده و خشمگین است. حاتمی‌کیا خروج کرده است و با تراکتور از روی همه قواعد سینمای تهران شمالی -سینمایی که خود، دیرزمانی گروگانش بود- رد شده است.
«خروج»؛ ورود مصمّم به خط درگیری است. تهران شمالی، سال‌ها کوشیده است سینمایش را با شاسی بلندهای چشم پرکن و دخترکان بزک کرده و تیکه‌های سیاسی و شوخی‌های جنسی غالب کند.

تراکتور در برابر سانتافه؛ پیرمردان و پیرزنان در برابر تین‌ایجرهای عشوه‌گر، فریاد صریح سیاسی در برابر آروغ‌های آنارشیستی نئوکان‌های وطنی، و منطق نجیب و محکم ایرانی در برابر پرده‌دری غربزده‌های سخیف؛ سینمای دگراندیش انقلاب را دوباره سرافراز کرده است.

خروج اگر چه فرصت اکران بر پرده نقره‌ای را نیافت اما جنس داستان و تصویرش از سینمایی‌ترین‌های این سال‌ها است.

رحمتِ بخشی همان عباس حیدریِ آژانس شیشه‌ای است که روی زمین کار می‌کرد با تراکتور -و بعد از جنگ، بی تراکتور- و حتی دفترچه بیمه هم نداشت و حالا پس از 22 سال بازگشته است تا از حاج کاظم که روزی در ابتدای دوم خرداد، اسلحه سینما را به دست گرفته بود تا از حق او دفاع کند؛ بپرسد در تمام این سال‌ها کجا بوده است؟

و شاید بگوید: «می‌دونی دسته بره نفر برگرده؛ همون نفر هم بره و برنگرده یعنی چی؟»

و آیا مطالباتش در این همه سال، به اندازه سوالاتِ پوچ گلشیفته فراهانی که: «چرا در مقابل متجاوزی مثل صدام از خودتان دفاع کردید»!! ارزش طرح در سینما نداشته است؟

عباس –این بار با موی سپید و چهره شکسته- آمده است تا بپرسد در تمام این سال‌ها که ده‌ها بلکه صدها فیلم در دفاع از دغدغه بچه سوسول‌های سعادت‌آباد و شهرک غرب ساخته شد؛ حاج کاظم‌هایی که مشفقانه دل به دل طبقه متوسط بی‌هویت پرافاده داده بودند چرا حتی یک بار، سراغی از رحمت و یحیی نگرفتند؟

حاتمی‌کیا -شاید به دعای مادرانی که سربند کلنا عباسک”فرزندانشان را در سجاده دارند- دوباره به عباس برگشته است و فهمیده است که آنان که در تمرّد از توصیه آوینی؛ سال‌ها یاسین به گوششان می‌خواند؛ وقتش را هدر کرده‌اند و نجات در همان کلمات ملکوتی سید شهیدان اهل قلم است که گفت: جز برای شقایق‌ها مخوان ! و خروج شاید بیش از آن که دیالوگ رحمت و رئیس جمهور باشد؛ گفت‌وگوی عاشقانه حاج کاظم و عباس است که از پس سال‌ها نه در خیابان شلوغ توسعه، که در کوچه تنگ سینما دوباره هم را یافته‌اند. عباس اما -گویی از بهشت- پاسخ تمام دغدغه‌ها و پرسش‌های سالیان حاتمی‌کیا را با خود آورده است.

حالا دیگر حاتمی‌کیا می‌بیند که یحیی‌ها نه تنها با پدر گلاویز نمی‌شوند که چرا به جنگ متجاوز رفتی بلکه به پشتوانه نرگس‌هایشان محکم‌تر از پدر؛ روانه دفاع از میهن با شکوه ِ شهیدپرور خویش‌اند.

این یحیی‌ها و نرگس‌ها، درست در همان سال‌هایی برآمدند و بالیدند که رفقای لیبرال حاتمی‌کیا داشتند او را مجاب می‌کردند: دهه‌ات گذشته مربی؛ انقلاب سترون شده و جوان ایرانی، سمبلی جز دخترکان عاشق استریپ تیز در استودیوهای پاریس ندارد! در تمام سال‌هایی که گندمزارها در حال تبدیل به مناطق آزاد تجاری بود؛ صاحبان آن مناطق آزاد در تهران شمالی، قلم به دست‌هایی داشتند که حاتمی‌کیاها را به تردید در حقانیت عباس‌ها و دل دادن به وسوسه خناس‌ها فرا می‌خواندند.

اما حججی‌ها و صدرزاده‌ها و حریری‌ها و بیضایی‌ها و کوچکی‌ها و جاودانی‌ها و … و یحییها نشان دادند که دهه‌ت گذشته مربی؛ برای لیبرال‌های بی وطن، رویای شیرینی بود که به کابوسی تلخ بدل شد.

امروز حاتمی‌کیا در آستانه رهایی کامل از لیبرال‌هایی است که سال‌ها تلاش کردند او را در دفاع از آرمانخواهی به تعارف بیاندازند، او حتی بر خلاف حاج کاظم که تحمل دود موتورسیکلت‌های معترض به لیبرالیسم فرهنگی، را نداشت، با دود تراکتورهایِ دشمنِ لیبرالیسم تجاری، صفا می‌کند و قلباً به آرامش می‌رسد اگرچه برای ریه‌هایش که سال‌ها آماج بمب‌های شیمیایی روشنفکرها بوده و نفسش را تنگ کرده، ضرر داشته باشد.

حاج کاظم به وضوح می‌بیند آنها که دغدغه‌شان متهم کردن دفاع و مقاومت بود از صف کشیدن جلوی سفارت خرس نقره‌ای به استریپ تیز در استودیوهای پاریس رسیده‌اند؛ از اول هم غیر از این یوتوپیا و آرزویی نداشتند ولی آروغ‌های روشنفکری‌شان را همچون بمب شیمیایی بر سر حاج کاظم‌ها می‌ریختند تا زمین‌گیرشان کنند و از خواندن برای شقایق‌ها و مطالبه حق عباس‌ها و رحمت‌ها وروایت زیباییِ یحیی‌ها و نرگس‌ها، بازشان دارند.

حاج کاظم در تمام این سال‌ها بین احمد کوهی و سلحشور در تردّد بوده است. غرب‌زده‌ها و لیبرال‌ها همان سلحشورِ توجیه‌گر و مکّارِ آژانس شیشه‌ای‌اند که حاج کاظم را هم بازی داد و به وعده‌های پوچ، تلاشش را هدر کرد.

سینمای حاتمی‌کیا در سال‌هایی که گروگان مکرِ سلحشور بود؛ ماشینی بود خوش رنگ و لعاب که سوئیچ نداشت و حرکت نمی‌کرد و نمی‌توانست هیچ عباس حیدری و رحمت بخشی‌ای را نجات بدهد.

آن‌ها که در جشن انفعال حاج کاظم؛ روبان قرمز پاره کردند و با موج مرده رقصیدند، تاب خروج او از ارتفاع پست و اوج حقیقی‌اش با رحمت‌ها و یحیی‌ها را ندارند.

و اوج همان احمد کوهیِ مریدِ مربّی است که با هلی‌کوپتر می‌رسد. در روزگاری که هلی‌کوپترها بر زمین مزرعه‌ای نمی‌نشینند جز به اجبارِ مزاج بی‌قرارِ کارگزارانی که شوقِ گفت‌وگویشان با کدخدای قاسم‌کُش است و نه با کشاورزهای یحیی پرور.

خبر نداریم که بالاخره آرزومندِ کدخدای مودب و باهوش، میز گفت‌وگو با رحمت داغدار یحیی را هم به رسمیت شناخت یا نه؛ و اگر چیزی بینشان گذشت ثمری داشت یا خیر. خروج، پاسخی به این سوال‌ها نمی‌دهد و چه بهتر؛ بگذار بلاتکلیفی مطالبه‌گری –آن‌چنان که در واقع هم هست- اذیت‌مان کند و شاید به چاره‌جویی برانگیزانَدِمان؛ اما خروج؛ یک نوید با خود دارد:

جنگ پارتیزانی فرزندان انقلاب در کوچه پس کوچه‌های سینمای ایران برای پس گرفتن سینمای گرانقدرِ ملی از تجزیه‌طلبان تهران شمالی، در جریان است و پرچم افراشتنِ حاتمی‌کیا در میدان، مژده‌ای چون حضور چمران در پاوه است.»

انتهای پیام/

R1544/P4001/S4,34/CT1 واژه های کاربردی مرتبط ابراهیم حاتمی کیا سینما

منبع: تسنیم

کلیدواژه: ابراهیم حاتمی کیا سینما ابراهیم حاتمی کیا سینما تمام این سال ها سینمای ایران حاتمی کیا رئیس جمهور حاج کاظم یحیی ها رحمت ها نرگس ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۷۰۸۵۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیکاری سینماگران ربطی به رونق اقتصاد و فروش فیلم‌ها ندارد

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، صبح امروز سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یکصد و هشتمین جلسه شورای معاونان و مدیران سازمان سینمایی با حضور محمد خزاعی به میزبانی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی برگزار شد.

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در آغاز این جلسه گفت: به نظر می‌رسد مدتی است بخشی از جریان رسانه‌ای در صدد نادیده گرفتن دستاوردهای سازمان سینمایی هستند و به طور مشخص این نکته را بیان می‌کنند که شما از کدام رونق در سینما صحبت می‌کنید، در حالی که بسیاری از سینماگران بی کارند. این آدرس غلط دادن است، ما در این باره کمتر صحبت کردیم و درباره اش تحلیل نشده که بیکاری سینماگران ربطی به رونق اقتصاد و فروش فیلم‌ها ندارد و مؤلفه‌های دیگری در این مساله دخیل است که نیاز به واکاوی و دقت نظر دارد.

رئیس سازمان سینمایی افزود: رونق اقتصادی شاخص‌هایی دارد؛ تولید، اشتغال، مخاطب سینما، توسعه زیرساخت و مسائلی از این دست. بیکاری سینماگران به این دوره محدود نیست، افرادی هستند که یک دهه یا دو دهه بیکار بوده‌اند. دلیل این بیکاری، رونق تولید فیلم نیست، مساله این است که بخش خصوصی رغبتی برای همکاری با این افراد ندارد. بخش خصوصی دلایل و مختصات خودش را دارد، در عین حال در همین شرایط هم، در بخش خصوصی کارگردان یا تهیه‌کننده‌ای سالی پنج پروژه دارد.

وی ادامه داد: ما نمی‌توانیم بخش خصوصی را مجبور کنیم با فلان کارگردان، تهیه‌کننده و بازیگر کار کند؛ اگر توجیه اقتصادی و منطقی برایش ندارد. این زیر سوال بردن فروش فیلم‌ها و استقبال از اکران سینماها بدون در نظر گرفتن دلایل و مسائلی که در تولید مؤثر است، ذهن‌ها را گمراه می‌کند. آیا بیکاری شما دوستان به یکی دو سال اخیر مربوط است، خوشبختانه پلتفرم‌ها بازار خوبی دارند و تولید در آنها پررونق است. تعدادی از کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها و بازیگران هر سال در پلتفرم‌ها مشغول کارند، پس کار و پروژه وجود دارد.

خزاعی با اشاره به حضور بیش از ۷۰ فیلم سینمایی در جشنواره فجر ۴۲، تولید بیش از ۲۵۰۰ فیلم کوتاه که حدود ۵۰ درصد آن‌ها با حمایت، مشارکت و همراهی انجمن سینمای جوانان ایران تولید شده اند و تهیه و تولید بیش از ۹۰ مستند و ۴۰ انیمیشن در مرکز گسترش در سال گذشته در کنار گردش چرخ صنعت سینما در بخش‌های اکران، توزیع، پخش و تبلیغات سینمایی عنوان کرد: به طور میانگین در هر فیلم سینمایی تا سقف ۱۰۰ نفر و در فیلم‌های مستند و کوتاه حدود ۱۰ نفر در هر اثر مشغول به کار بوده اند. یعنی به طور تقریبی، سال گذشته، بالغ بر ۳۰ هزار نفر در تولید آثار سینمای ایران در سال گذشته نقش و همکاری داشته اند و این ظرفیت، در کنار امکان اشتغال خوبی که در بستر پلتفرم‌ها فراهم شده قابل ملاحظه است.

به گفته وی، این وضعیت گوشه‌ای از تلاش‌های سازمان سینمایی در کنار سایر مجموعه‌های هم افزا برای رونق مضاعف و رشد و گسترش ظرفیت‌های تولید و اشتغال در سینماست.

وی افزود: عدم اشتغال، شاخص‌های متفاوتی دارد که بعضی از آنها را خود دوستان و عزیزان منتقد بهتر می‌دانند. بنابر این، لازم است تلاش کنیم تا با ارائه قصه‌های بدیع، نو و دغدغه‌مند بتوانیم سینمای کشور را همراهی کنیم.

رئیس سازمان سینمایی در ادامه سخنانش گفت: دلایل بیکاری نسل‌های مختلف بازیگری و کارگردانی مساله امروز سینما نیست، همواره وجود داشته است. برخی از این عزیزان که امروز منتقد شرایط هستند خودشان سابقه مدیریتی دارند؛ مگر در آن دوره‌ها، این چالش‌ها وجود نداشته است؟ می‌توان بررسی تطبیقی از عملکرد ادوار داشت با مختصات و الزامات اجتماعی و جامعه شناختی امروز. بعضی سینماگران مسائلی دارند که به کم‌کاری منجر می‌شود، گروهی موردپسند فضای جدید و آثار تازه نیستند و این را هم بدانیم که سینما، دائم تغییر می‌کند و هیچ نسل و گروهی همیشه پرکار و فعال نبوده و همواره با «چرخش نسلی» روبه‌رو هستیم.

خزاعی یادآور شد: آمار صدور پروانه ساخت ما مشخص است، در تولید عقب نیفتاده‌ایم، میزان سرمایه‌گذاری دولتی در تولید آثار شفاف و عیان است. به عنوان مثال تولید در بنیاد سینمایی فارابی، نسبت به گذشته چهار برابر شده و در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی و انجمن سینمای جوانان، آمارها موجود است که حمایت از این نوع آثار چند برابر شده است.

وی با بیان اینکه ورود انبوه و بی‌رویه فارغ التحصیلان جدید دانشگاه‌ها، آموزشگاه‌ها و مؤسسات تجربی و کمرنگ شدن اشتیاق بخش‌خصوصی برای سرمایه‌گذاری را در وضعیت موجود نباید نادیده بگیریم، ادامه داد: وظایف دولت، افزایش تولید و رونق در این زمینه است که به اشتغال‌زایی منجر می‌شود. چگونه است که تولید آثار در همه بخش‌های سینمای ایران افزایش داشته، اما بیکاری بیشتر شده است؟ دولت سیزدهم، برای رونق عرصه فرهنگ و هنر، برنامه داشته و دارد و تلاش می‌کند این برنامه‌ها را عملی کند. همه اهتمام ما در بخش فرهنگ، همین است.

محمد خزاعی در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: بیکاری هنرمندان در همه جای جهان، دلایل مشابهی دارد. گاهی می‌شود به این موضوع تمرکز کرد که صنوف به وظایف خودشان عمل نکرده‌اند. اگر آئین نامه امنیت شغلی هنرمندان، یک دهه پیش تهیه و تصویب می‌شد این روزها شاهد بیکاری گسترده نبودیم. سندیکاهای دیگر، در حوزه‌های دیگر، از حقوق اعضای خود دفاع کرده و درباره آنها پاسخگویی و نسبت به دولت، مطالبه دارند اما در سینما، این رخ نداده است.

وی ضمن تشکر از همه کسانی که در عرصه سینما و در شکل‌گیری و راهبری صنوف زحمات فراوانی متحمل شده اند و امروزه سینمای ایران مدیون تدابیر و زحمات آنهاست، گفت: انسجام صنوف سینمایی امری ضروری است و انتظار می‌رود بزرگان و دست اندرکاران بانفوذ این عرصه، فضا را به گونه‌ای کنترل کنند که کار صنفی به صورت جامع و درست انجام پذیرد تا پروژه‌ها موظف باشند از اعضای صنوف استفاده کنند تا بدین طریق بخش قابل توجهی از مشکلات بیکاری بعضی سینماگران مرتفع شود.

خزاعی با گلایه از برخی بی انصافی‌ها گفت: بعضی دوستان، برای نقد کردن شرایط سینما، دست پیش می‌گیرند تا به پرسش‌هایی که خود سینماگران دارند، پاسخ ندهند.

وی یکی از کارکردهای صنوف را رسیدگی مستمر و منظم به وضعیت معیشتی اعضای آن دانست و گفت: نکته مهم دیگری که در سینمای ایران رخ داده معلول شرایط اقتصادی است، واقعیت این است که فیلمسازی گران شده، دیگر نمی‌شود با ۵۰۰ میلیون تومان فیلم ساخت. تولیدهای ارزان قیمت، در گذشته بیشتر بود، با وجود این گرانی، نمودار آماری صدور پروانه ساخت و نمایشی که ما صادر کردیم، نشان می‌دهد ما شرایط را برای فیلمسازی مهیا کرده‌ایم تا آنانی که فرصت دارند، این فضا را از دست ندهند. حمایتی که از تولید صورت گرفته نه تنها کمتر از ادوار گذشته نبوده، بلکه شاهد رشد چند برابری نیز هستیم. همچنین در توسعه زیرساخت، سینماسازی و تجهیز سالن و موارد دیگر با جهش معنادار و قابل توجهی روبه‌رو هستیم.

وی در پایان عنوان کرد: با توجه به گزاره‌ها و راهبردهای طراحی شده در سال جدید، به طور قطع روند رشد و جهش فعلی با مشارکت گسترده‌تر بدنه صنوف و خانواده سینما ادامه خواهد داشت که همین موضوع نشان می‌دهد چشم‌انداز پیش رو روشن است.

اصغر فارسی، حبیب ایل بیگی، قادر آشنا، علیرضا اسماعیلی، یزدان عشیری، محمدرضا سوقندی، مجید زین‌العابدین، محمد حمیدی‌مقدم، هاشم میرزاخانی، مهدی آذرپندار، مجید اسماعیلی، لادن طاهری، سیدصادق موسوی، غلامرضا نجاتی و رمضانعلی حیدری‌خلیلی در این جلسه حضور داشتند.

کد خبر 6099684 آروین موذن زاده

دیگر خبرها

  • بیکاری سینماگران ربطی به رونق اقتصاد و فروش فیلم‌ها ندارد
  • حضور مخرب هوش مصنوعی در سینما/ به جوانان اعتماد کنیم
  • نگاهی به فیلم هویت حاتمی‌کیا، به مناسبت بازپخش از شبکه نمایش
  • بازگشت ۱۵۰۰ حاجی از خانه خدا
  • بازگشت 1500 حاجی از خانه خدا
  • موزه سینما بزرگداشت کیانوش عیاری را برگزار می‌کند
  • بررسی «مست عشق» حسن فتحی در رادیو
  • بزرگداشت کیانوش عیاری در موزه سینما
  • افتتاح گنجینه کیانوش عیاری در موزه سینما/ ۴ فیلم مرمت‌شده از کارگردان روز باشکوه روی پرده می‌رود
  • واکنش جمشید مشایخی، علی حاتمی و بهمن فرمان‌آرا به احضار هنرمندان به دادگاه انقلاب در بهار ۵۹/ از شجریان تا کرم رضایی برای پاره‌ای توضیحات احضار شدند